نخبگان میاندوآب
|
|
بهروز ثروتيان
دكتر
بهروز
ثروتيان،
نظامى شناس و
پژوهشگر ادبى
- متولد ۱۳۱۶
مياندوآب
آذربايجان
- تدريس رياضى
تا ۲۴ سالگى
در محل تولد
- ورود به
دانشكده
ادبيات و
همزمان فلسفه
تبريز ۱۳۴۲
- دانشجوى
نمونه
دانشگاه
تبريز و
دريافت مدال
علمى درجه يك
فرهنگ ۱۳۴۵
- اخذ مدرك
كارشناسى
ارشد ادبيات
از تبريز
۱۳۵۱
- اخذ مدرك
دكترى ادبيات
فارسى از
دانشگاه
تهران ۱۳۵۴
- تدريس در
دانشگاه هاى
تبريز و آزاد
كرج
برخى از آثار
او عبارتند
از :
تصحيح و شرح
آثار نظامى (۶جلد)
، تصحيح
ديوان حافظ ،
شرح ديوان
حافظ (۴ هزار
صفحه و ۴جلد)،
سروده هاى بى
گمان (اميركبير
، زيرچاپ) ،
فرهنگ
اطلاعات
نفايس الفنون،
فر در
شاهنامه،
تصحيح جاودان
خرد، پير
طريقت گفت،
بيان درشعر
فارسى،
روايات
گهربار، طنز
و رمز در الهى
نامه،
بازنويسى
آثار نظامى
براى جوانان (۶
جلد) ، رؤياى
عشق در مثنوى
گل و نوروز ،
گزيده مخزن
الاسرار ،
آيينه غيب ،
سلام بر حيدر
بابا (شعر
فارسى) ،
ترجمه
حيدربابايه
سلام ، از
ايران چه مى
دانيم (۷ جلد) ،
شعر و انديشه
نيما يوشيج ،
انديشه هاى
نظامى گنجه
اى ، نقش بيان
در آفرينش
خيال، نامه
هاى حافظ،
ترجمه حافظ
به شعر تركى
آذرى
و آثار در دست
چاپ:
شرح راز منطق
الطير، شرح
ساده مثنوى
گلشن راز،
شرح حال
فرهاد ميرزا
، اسطوره
اسكندر، نيك
بختان
بزرگوار در
تذكرة
الاوليا و...
زهرا طهماسبى
: وقتى قرار
است از بهروز
ثروتيان
بنويسيم بى
گمان نام او
را در كنار
حكيم نظامى
گنجه اى
خواهيم يافت
و نيز در كنار
حافظ...
ثروتيان در
تحقيق و
پژوهش ، يكى
از چهره هاى
ماندگارى است
كه طى سال ها
تلاش شعرهاى
نظامى و حافظ
را به زبان
ساده و قابل
فهم به
خوانندگان
حرفه اى و حتى
عام ادبيات
فارسى ارائه
كرده و با دقت
و فراست به
نقد و تحليل
انديشه هاى
نظامى و حافظ
پرداخته است.
بهروز
ثروتيان مرد
عمل است و
بيشترين زمان
زندگى اش را
در راه پژوهش
گذرانده است.
آوازه وشهرت
او از محدوده
دانشگاهى
فراتر رفته و
او را در مقام
يك نظامى
شناس معتبر و
حافظ پژوهى
كنجكاو ارتقا
داده و باعث
به وجود آمدن
بيش از ۵۵ اثر
ممتاز ادبى
شده است.
دكتر بهروز
ثروتيان به
سال ۱۳۱۶ در
مياندوآب
آذربايجان در
خانواده اى
اهل فرهنگ به
دنيا آمد.
كودكى و
نوجوانى را
در دشت هاى
سبز و خرم و در
كنار زرينه
رود گذراند و
سخاوت و
مهربانى را
از مردمان
پاك و ساده آن
ديار آموخت و
خيلى زود راه
و رسم آن
زندگى كه مى
خواست را
يافت چنانچه
در سالهاى
پايانى
تحصيلات
متوسطه به
عنوان
آموزگار
رياضى در
همان سرزمين
مشغول به كار
شد. چند سال
بعد دركنكور
شركت كرد و در
دو رشته
ادبيات فارسى
و فلسفه رتبه
اول را به خود
اختصاص داد و
در همان زمان
به خاطر اين
موفقيت مورد
تشويق قرار
گرفت. او
ماهانه دو
هزار و پانصد
ريال حقوق مى
گرفت ، در
حالى كه حقوق
معلمان
ماهانه دو
هزار و سيصد
ريال بود.
بهروز
ثروتيان جوان،
دوره ليسانس
را هم با مقام
نخست سپرى
كرد و از طرف
شوراى عالى
فرهنگ به اخذ
مدال علمى
درجه يك
فرهنگ نايل
آمد و رساله
اش را با
شادروان
استاد علامه
حسن قاضى
طباطبايى با
نمره بيست به
پايان برد.
زمانى كه در
سال ۴۹ براى
نخستين بار
مقطع فوق
ليسانس داير
شد او با شركت
در آزمون،
وارد دانشگاه
و در همان
رشته نيز
فارغ التحصيل
شد.
پايان نامه
او «بررسى فر
درشاهنامه»
از سوى كميته
استادان
دانشگاه در
همان سال چاپ
و منتشر شد. و
سرانجام سال
۵۲ در آزمون
دوره دكترى
زبان و
ادبيات فارسى
در دانشكده
تهران
پذيرفته شد و
در ارديبهشت
سال ۵۴ به
دريافت دكترى
در آن رشته
نايل آمد.
پايان نامه
اش تصحيح
منحصر به
فردى از «جاويدان
خرد» ترجمه
الحكمه
الخالده زير
نظر استاد
مهدى محقق
بود كه با
يارى او در
شعبه اسلامى
دانشگاه مك
گيل كانادا
در تهران به
چاپ رسيد.
بهروز
ثروتيان سال
۱۳۵۱ درآزمون
معلمى
دانشگاه
تبريز
پذيرفته شد و
از وزارت
آموزش و
پرورش به
وزارت علوم
انتقال يافت
و در دانشگاه
تبريز به
تدريس متون
نظم ونثر ادب
فارسى پرداخت.
ثروتيان از
سال ۱۳۵۸
بازنشسته شده
واز آن زمان
تاكنون به
تأليف و
تحقيق در
متون ادب
فارسى
پرداخته است.
او ساليان
زيادى را به
تصحيح و شرح
آثار نظامى
گنجه اى
وحافظ شيرازى
صرف كرده و در
حدود ۷۵
مقاله تحقيقى
براى كنگره
هاى داخلى و
خارجى نوشته
كه اغلب آن در
نشريات علمى
دانشگاهى ،
چاپ شده است.
بيشتر مقالات
او سر منشأ
خلق كتاب هاى
او شده اند و
او خود معتقد
است كه تمام
كنگره ها
برايش مبارك
بوده اند....
سال ۱۳۴۲ با
پروين
ثروتيان كه
دختر عمويش
بود ازدواج
كرد. همسر او
نيز در كنار
زندگى
خانوادگى
كتاب «گنج
نامه حكمت» را
به رشته
تحرير در
آورده و
مشغول جمع
آورى ضرب
المثل ها در
زبان
اسپرانتو است
و همت گماشته
تا فرهنگ
كلمات ايهام
ساز را
بنويسد... و اما
تحقيقات دكتر
بهروز
ثروتيان شاخه هاى
فراوانى
يافته است
اما مهم ترين
آنها را خود
تحقيق نظامى
گنجه اى مى
داند كه
تصحيح و
توضيح مخزن
الاسرار،
ليلى و مجنون،
خسرو و شيرين
و شرفنامه از
آن جمله است.
ثروتيان ۷
سال از عمر
خود را در
زيرزمين خانه
اش گذراند تا
بتواند از
روى ۱۴ نسخه
خطى با روزى
۱۶ ساعت كار
به شرح و
تفسير آثار
نظامى
بپردازد و
حاصل اين
ايام كتاب
هايى چون «خسرو
و شيرين» ، «گنج
رازها» و «انديشه
هاى نظامى
گنجه اى» شد،
آثار عظيم و
جاودانى كه
به توضيح و
تفسير آنچه
اين شاعر
فرزانه در
اشعارش مدنظر
داشته مى
پردازد و با
توضيح
هنرمندانه او
فهم و درك آن
براى خواننده
آسان و طلسم
سخت فهمى آن
شكسته مى شود.
دكتر ثروتيان
قصد داشته و
دارد شرح و
تفسير آثار
بزرگانى چون
ثنايى، نظامى،
حافظ ونيما
را به پايان
برساند كه از
اين چند تن
همه جز ثنايى
انجام
پذيرفته اند.
تحقيق ها و
كتاب هاى او
درباره حافظ
عبارتند از
شرح حافظ در ۴
جلد و ۴۰۰۰
صفحه كه يكى
از ارزنده
ترين كتب
درباره حافظ
و با تطبيق
نسخ متعدد
انجام گرفته
است.
«غزليات حافظ»
عنوان يكى
ديگر از كتاب
هاى ثروتيان
درباره حافظ
است كه به نقد
و بررسى
دستنويس ها و
نسخ علمى -
انتقادى،
مشكول نويسى
كلمات و
مقدمه و
تعليقات
پرداخته است.
در اين اثر
نسخه مرحوم
قزوينى حرف
به حرف با
نسخه هاى
دانشگاه
تبريز مقايسه
شده و اين اثر
حاصل تجربه
چندين ساله
ثروتيان است
كه براى
خواننده غير
حرفه اى هم كه
با حافظ آشنا
نيست مى
تواند بسيار
جذاب و
خواندنى باشد.
«انديشه و هنر
در شعر نيما»
نيز يكى ديگر
از آثار دكتر
ثروتيان است.
او اعتقاد
دارد نيما
تأثير بسزايى
در شعر امروز
داشته و حتى
در اشعار
شهريار شاعر
آذربايجانى
نيز ديده مى
شود و اما اثر
ديگرى از
بهروز
ثروتيان «ترجمه
حافظ به شعر
تركى» است كه
در اين اثر
ديوان حافظ
را به نظم
تركى درآورده
و معمولاً با
همان قافيه
وهمان وزن كه
يك خواننده
ترك زبان با
آن رابطه
بسيار خوبى
برقرار مى
كند.
اين كار براى
اولين بار
انجام شده و
در نوع خود بى
نظير است.
ثروتيان
همچنين ترجمه
ماندگارى از
شعر معروف
حيدرباباى
شهريار را به
ثمر رسانده و
آن شعرناب
آذرى را به
شعر ناب
فارسى
برگردانده
است.
(۱)
حيدر بابا چو
ابر شخد، غرد
آسمان
سيلابهاى تند
و خروشان شود
روان
صف بسته
دختران به
تماشايش آن
زمان
بر شوكت و
تبار تو بادا
سلام من
گاهى رود مگر
به زبان تو
نام من
(۲)
حيدر بابا چو
كبك تو پرد ز
روى خاك
خرگوش زير
بوته گريزد
هراسناك
باغت به گل
نشسته و گل
كرده جامه
چاك
ممكن اگر شود
زمن خسته ياد
كن
دلهاى غم
گرفته ، بدان
ياد شاد كن و...
نامه
هاى حافظ
كتاب ديگرى
از بهروز
ثروتيان و
شامل شرح و
تفسير ۶۴ غزل
از غزليات
حافظ است كه
از آنها به
عنوان نامه
ياد كرده و
معتقد است
اين غزل ها در
واقع نامه
هايى بوده
اند كه حافظ
براى اشخاصى
چون شاه شجاع
و يا ديگران
نوشته است.
موضوعات و
مخاطبين اين
۶۴ نامه در
يازده فصل
اين كتاب
آمده كه به
عنوان مثال
در فصل سوم به
بررسى نامه
هاى سياسى
حافظ پرداخته
است و غزل با
مطلع (مابدين
ره نه پى حشمت
و جاه آمده
ايم) را عريضه
محرمانه مردم
شيراز به شاه
شجاع دانسته
و به شرح آن
پرداخته است.
در اين كتاب
در توضيح
ابيات و غزل
ها كه وى
معانى شگفتى
را از آنها
استخراج كرده
به برخى از
نكات دستورى
كه ثروتيان
عدم توجه به
آنان را دليل
اشتباه در
معنى اشعار
مى داند هم
اشاره شده
است. لازم به
ذكر است كه
ثروتيان
عقيده دارد
كسانى چون
خانلرى و
قزوينى و غنى
در انتخاب
كلمات مختلف
آن كلماتى را
برگزيده اند
كه جنبه شعرى
براى غزل
مربوطه داشته
است در صورتى
كه در معنا بى
مفهوم است و
مى گويد كه
خود آن دسته
كلماتى را
انتخاب كرده
است كه بار
معنايى بر
شعر مى بخشد: (و
حال بايد
معنى كلمه در
بيت و معنى
بيت در كلام،
يعنى همه غزل،
وحدت موضوعى
داشته باشد،
زيرا كه شاعر
ما خواجه
حافظ است و
حرف ياوه نمى
گويد - صفحه ۱۱
كتاب)
« فن بيان در
آفرينش خيال»
كه تكميل
كننده كتاب «بيان
در شعر فارسى»
است نيز يكى
از كتاب هاى
اوست كه با
خواندن آن
بسيارى از
پيچيدگى هاى
شعر فارسى از
ميان برداشته
مى شود ضمن آن
كه مخاطب
ادبيات با
درك زيبايى
هاى آفرينش هاى
ادبى به لذتى
مضاعف از آن
مى رسد.
كتاب حاضر،
به بررسى فن
بيان در زبان
فارسى مى
پردازد.
نويسنده در
اين كتاب، در
مواردى با
نظر علماى
گذشته،
برخوردى
منطقى و
انتقادى كرده
و نيز برخى از
اصطلاحات
نامأنوس فن
بيان را به
فارسى
برگردانده و
همچنين از
اشعار حافظ و
نظامى به
عنوان شاهد
شعرى استفاده
كرده است.
گونه هاى شكل
خيال / نقد
ظهور تشبيه
در اشعار
حافظ / اركان
تشبيه /
اقسام مجاز /
اقسام كنايه
از نظر قدما /
نشانه ها و... از
جمله موارد
مطرح شده در
اين كتاب است.
كتاب در ۹ فصل
با عناوين «شكل
خيال» ، «فن
بيان از نظر
قدما» ، «تشبيه
يا همانند
سازى» ، «مجاز »
، «جابه جايى» ،
«استعاره (گروگان
گيرى ) » ، «ايهام
يا گمان
انگيزى » ، «كنايه»
، «طرح مسأله
نماد يا
نشانه در
بيتى از حافظ »،
«صحنه سازى
براى رمز
نهانى
داستانها»
تدوين شده
است. (چاپ اول:
۱۳۶۹) علاوه
بر بيش از ۵۵
اثر چاپ شده،
بهروز
ثروتيان در
حال تحقيق و
بررسى روى
آثار فراوانى
از گلستان
فرهنگ و ادب
فارسى است كه
مى توان اين
آثار را از
مهم ترين
آنها نام برد. «شرح
ساده گلشن
راز شبسترى» ، «شرح
راز منطق
الطير» ، «نيك
بختان
بزرگوار در
تذكرة
الاوليا عطار»
و...
بهروز
ثروتيان
معتقد است،
ادبيات جهان
در مقابل
ادبيات ما
بسيار كوتاه
قد است و
انديشه اى كه
در مولانا،
نظامى، عطار
خصوصاً عطار
وجود دارد
شايد در
آينده باعث
شود تا مردم
جهان بخواهند
ادبيات فارسى
ياد بگيرند
تا اين
انديشه ها را
درك كنند. اگر
انسان به
خاطر
الكترونيك،
كامپيوتر و
علوم روز
مجبور باشد
زبان انگليسى
بياموزد،
روزى هم براى
درك و فهم اين
انديشه ها
بايد زبان
فارسى
بياموزد
------------------------------- دکتر بهروز ثروتيان درگذشت
متاسفانه با خبر شدم که
دیروز(شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱) آقای
دکتر
بهروز ثروتیان استاد شعر و ادبیات ایران و فرهیخته میاندوابی به رحمت ایزدی
پیوسته است. از شنیدن این خبر بسیار متأثر شدم.
درگذشت ایشان را به خانواده وی تسلیت
گفته و از خداوند متعال طلب آمرزش روح زلال وی
را دارم.
سعید جابری
Miandoab
Miandoab is a city in north west of Iran
in the West
Azerbaijan province. It has a population of more than 130,000.
Miandoab , also known as Qoshachay in Azeri, is situated in a
delta region of the two rivers Zarrineh
and Simineh,
in Azeri Jigatu
and Tatau.
Miandoab enjoys a very fertile soil and excellent Mediterranean
climate. Due to the establishment of a sugar factory early 20th
century, there has been large industrial activity compared to nearby
towns.
The majority of Miandoab's inhabitants are ethnic Azeri
Turks, although
there are some Kurds
residing in the city. Most Azeris are followers of Shia
sect of Islam.
From Wikipedia, the free encyclopedia
|
نام شهر و تاریخ بنا
میاندوآب از سه کلمه (میان.دو.آب)
تشکیل شده است. وچه تسمیه این شهر به خاطر قرار گرفتن در میان دو رودخانه زرینه رود
و سیمیئه رود است. شهر میاندوآب در زمان نادرشاه قصبه بزرگی بوده است. در جریان
لشگر کشی نادر قلی سپهسالار وقت ارتش ایران به آذربایجان در سال 1142 هجری
قمری از قلعه میاندوآب نام برده میشود. در تاریخ افشار مکررا" از میاندوآب سخن به
میان آمده است. در شرفنامه امیر شرف بدلیسی که بنام تاریخ کردستان معروف است،
در صفحه 182 از این ناحیه به نام " دوآب" نام برده میشود.
میرزا مهدیخان استرآبادی مورخ و منشی نادرشاه در کتاب
معروف خود (دره نادری) درباره آمدن نادر به میاندوآب بحث مفصلی دارد،
در اسناد دوره قاجاریه این منطقه مرحمت آباد نامیده میشود. چنانچه فتحلیشاه دومین
پادشاه این سلسله که از سال 1212 تا 1250 هجری قمری در ایران حکومت میکرد میاندوآب
را به موجب فرمانی مفصل به احمد خان مقدم مراغه ای،
بیگلربیگی آذربایجان واگذارمیکند و از آن زمان قسمتی از حومه شهر میآندوآب مرحمت
آباد نامیده میشود.
(برگرفته از کتاب میاندوآب نوشته جمشید محبوبی)
موقیعت شهر میاندوآب
اين
شهرستان در حد
فاصل بين
شهرهاي بوكان،
ملكان،
مهاباد و
شاهيندژ واقع
شده است و در
واقع پل
ارتباطي براي
استانهاي
آذربايجانغربي،
آذربايجانشرقي
و كردستان
محسوب ميگردد.
مساحت
شهرستان
مياندوآب 2694
كيلومتر مربع
است و در طول
جغرافيايي 46درجه
و 6 دقيقهي
شرقي از نصفالنهار گرينويچ و در
عرض 36 درجه و 58
دقيقهي
شمالي از خط
استوا در وسط
جلگههاي
منتهي به
درياچهي
اروميه با
ارتفاع 1314 متر
از سطح دريا
قرار دارد. آب
و هواي منطقه
متغير بوده،
داراي
تابستانهاي
نسبتاً گرم و
زمستانهاي
مختصر سرد
ميباشد.ميزان بارش
متوسط در
منطقه 289ميليليتر
ثبت شده است. مياندوآب
چنانكه از
اسمش پيداست
به علت قرار
گرفتن در ميان
دو رودخانهي
زرينهرود و
سيمينهرود
به اين نام،
نامگذاري شده
است. جمعيت
شهرستان
مياندوآب (بنابر
آخرين آمار
رسمی سازمان
بازرگانی
آذربايجانغربی
۱۳۸۱ ) ۲۳۹۳۴۷
نفر ميباشد. از
اين جمعيت
۱۳۰۴۰۰ نفر در
مركز شهرستان
و 103773 نفر در
روستاهای
تابعه زندگی
ميكنند. جمعيت
عشايری شهر
نيز ۵۱۷۴ نفر
ميباشد.
مياندوآب
شهر كشاورزي و
تا اندازهاي
صنعتي است. اين
شهرستان از
نظر كشاورزي و
دامپروري پس
از اروميه در
استان رتبهي
دوم را دارد و
از نظر صنعت
نيز پس از
شهرهاي
اروميه و خوي
در جايگاه سوم
استان قرار
گرفته است.
دين
و مذهب مردم
اين شهرستان
اسلام شيعهاثنيعشري
بوده و در
روستاهاي
مشرف به استان
كردستان
درصدي از
برادران سني
مذهب نيز
زندگي ميكنند.
زبان و لهجهي
مردم
مياندوآب
تركي
آذربايجاني
است و از
خصوصيات بارز
مردم اين
شهرستان
صداقت و
ايثارگري،
ميهماننوازي
و متعصب بودن
به آداب و رسوم
ميباشد.
خوشبختانه
مياندوآب به
واسطهي قرار
گرفتن در بين
استانهاي
آذربايجانغربي
، آذربايجانشرقي
و كردستان در
سالهاي اخير
مورد توجه
بسيار قرار
گرفته است و از
نظر صنعتي،
كشاورزي،
ارتباطات و
توسعهي
فرهنگي جزء
محورهاي اصلي
سرمايهگذاري
در جنوب استان
به شمار آمده
است.
کشف
چندین اثر
باستانی در
اطراف
میاندوآب،
نشانگر اسکان
بسیار قدیمی
منطقه در
دورانهای ثبت
نشده تاریخ
هست. در اوایل
سلطنت آقامحمد
خان قاجار به
دنبال کوچ
اجباری
جمعیتی از
منطقه کرمان
به اهالی شهر
اضاف #F888;دند و
در مدت دو نسل
در جمعیت ترک
میاندوآب
استحاله
گشتند. اسامی
برخی محلهها
و شهرتها
مانند رابریلر،
سیرجانیلر و
کرمانی
نشانگر این
حرکت جمعیتی
بوده. دو دلیل
اصلی این حرکت
جمعیتی
مهاجرت
اجباری یا
تبعید در اثر
شورش ذکر شده.
سرکوبی یاغیهای
منطقه کرمان و
اسکان جمعیت
بیشتر در این
منطقه به
منظور مقابله
با حملات کردها
به بناب
و مراغه
بوده است. این
شهر در واقع
مرز منطقه ترک
نشین و
کردنشین است.
تهاجمات
متعدد بعضی از
قبایل محلی کرد
در این منطقه
تا اواخر
مشروطیت
ادامه داشت. در
این برهه
گزارشهای
بسیاری از
حملات به
کردان توسط
لشکر شجاعالسلطنه
نیز ثبت شده
است.
در
سالهای
متلاطم جنگ
جهانی اول
میاندوآب نیز
مانند بسیاری
مردم منطقه
طعم تلخ قحطیها
و بی ثباتی
ایران را کشید.
دولت ایران در
هرج و مرج خان
خانیهای
محلی و آشفتگی
سیاسی بود. در
این دوره دول انگلیس
و آمریکا
به وساطت
مبلغان مسیحی
خواستار
برقراری یک
جمهوری مسیحی
به رهبری ارامنه
و آسوری
ها با مرکزیت ارومیه
بودند.
در
اواخر جنگ دوم
جهانی ارتش
شوروی کنترل
این منطقه را
به دنبال
تبعید رضاشاه
به دست گرفت.
در این سالها
حزب دمکرات (دمکرات
فرقه سی) به
رهبری جعفر
پیشهوری
هواداران بسیاری را در میاندوآب و اطراف به خود جلب کرد. به روایتی برگزاری کلاسهای
ترکی و اداره منظم شهر در این دوره کوتاه باعث خوش بینی اهالی به این حزب شد و به
روایتی دیگر مردم منطقه از این حزب ناراضی بوده و پیش از رسیدن نیروهای دولتی خود
به مبارزه با حزب دموکرات پرداخته و بساط آنها را برچیدند
بیمارستان عباسی :
این بیمارستان یادمانی از نیکان است که
بوسیله بانوی نیکوکاری در سال 1331 در میاندوآب پی افکنده شد . زهرا سلطان
عزت السلطنه بانی بیمارستان ، دختر رضا قلی خان نظام السلطنه در سال 1312
ه.ق متولد شد . وی در سال1329 با پسر عبدالحسین میرزا فرمانفرما سیاستمدار
نامدار معاصر ازدواج کرد . عباس میرزا سالار لشگر شوهر زهرا سلطان از بطن
عزت الدوله دختر مظفرالدین شاه است . سالار لشگر حاکم همدان بود و پس از طی
مراحل گوناگون و بحران های سیاسی بالاخره در سال 1314 خورشیدی در گذشت .
زندگی این بانو پس از سالار لشگر آشفته و پر رنج بود و با وجود این
ناملایمات ظرفیت نیکوکاری او پیوسته گوی سبقت را از دیگر نیکوکاران می ربود
.
(( برگرفته از کتاب مردمان میاندوآب نوشته
جمشید محبوبی ))
سخنی چند درباره محله لک شهر میاندواب
لک های میاندواب از تبار ایل بزرگ لک لرستان
هستند که در سه بخش horroo (هو ررو) یا بخش چغلوندی، سلسله و دلفان ساکنند.
لک های پراکنده در اقصی نقاط ایران ریشه واحد دارند که به تدریج و با توجه
به شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سایر نواحی کشور ساکن شده اند.
به نظر میرسد در روزگار حکومت کریم خان زند (1159 تا 1193 هجری قمری)
طوایفی از این ایل به همراه خان بزرگ لک به شیراز آمدند و به صلاحدید او در
کرمان و بوشهر سکونت اختیار کردند . از آنجایی که سرداران و بزرگان لک های
مستقر در کرمان با ماحضه ی وابستگی به خاندان زند به طرفداری لطف علی خان
زند برخاستند پس از آن که شهر کرمان به سال 1209 هجری قمری به تصرف
آغامحمدخان در آمد و لطفعلی از منطقه متواری و به خوانین بم پناهنده شد.
آغامحمدخان به واسطه کینه و عداوتی که به خاندان زند و وابسته گانش داشت در
صدد تنبیه و گوشمالی سرکردگان ایل لک برآمد و لک های مستقر در ناحیه سیرجان
را همراه با سایر گروه های کرمانی مانند زرندی ها، رابری ها، سیرجانی ها و
کرمانی ها در سال 1210 هجری قمری به میاندواب تبعید کرد.
(( برگرفته از کتاب مردمان میاندوآب نوشته
جمشید محبوبی ))
Takht-e
Soleiman, Treasure of Ancient Iranian History
Takht-e
Soleiman and its archaeological artifacts, as one of the most notable and
celebrated centers for Iranian civilization, has put behind its glorious
days of prosperity, and is now lying in peace and quite in the outskirts
of Afshar's mountains, 45km northeast of Takab, West Azarbaijan.
The historical region is only reachable through Zanjan-Bijar or
Miandoab-Shahindej road toward Qara Bolagh, northeast of Takht-e Soleiman.
The historical monument has never been put researched thoroughly by
Iranian archaeologists and foreign experts -- perhaps because of the long
distance.
Takht-e Soleiman used to be a magnificent castle for ancient Iranian
preachers called "mogh", who used to reign during the Ashkanid
and Sassanid eras. The historical monument was ruined after suffering from
constant attacks by the Roman, Arab and Mongol invaders.
The castle has been constructed around a lake surrounded by stone hedges.
In an oval shape it is stretched about 400m to the south and 200m to the
west. The magnificent stronghold consists of a collection of swimming pool
and lake, a place of worship, entrance gates, tall columns, hall, place of
swearing, fire temples, mineral hot spring, and watch towers. With its
purple and blue color, the pool, known as Takht-e Soleiman Lake, is one of
the wonders of this historical site. It is about 80m wide and 120m long.
With a depth of 110m it flows like a hot spring, pumping out about 100
liters of water every second. From the southern part the castle looks like
a gate with ruined walls -- the three roofless rooms that used to be a
place of worship for ancient Iranians.
Historians believe that Mongol Abaqa Khan, Jenghiz Khan's grandson,
converted to Islam after the invading Iran and built a mosque on top of
the castle, which was ruined in later times. The 7-meter column at the
entrance used to be the hall of Khosro Parviz which now has only one
column left. About twenty years ago scaffolding was set up around the
column to stop it from more damage and possible collapse. Sign of ancient
repair jobs are clearly visible on many parts of the column. Known as
"Madayen Hall", the hall used to be a palace for many Iranian
monarchs. Series of steps have remained at a memorial site in the northern
part of the castle that used to be a place for giving oath.
Diverse Islamic tile works decorating the walls are so much in place that
can be classified into many different architectural schools, the important
of which are golden stone tablets, engraved tile works with blue
backgrounds, and gold plated pictures of mythical animals such as phoenix
and dragon. Known as Azar Goshasb and Anahita, the private and public fire
temples also narrate their own unique fable. In the book "A Glance at
Azarbaijan" written by Mohammad Javad, it is said that Javidan Fire
Temple used to burn forever because it was built on top of an oil well --
hence the name Javidan (never-ending).
The castle used to be the capital of Azarbaijan in the Sassanid era. The
main fire temple had four columns and one dome with crescent ceilings and
plaster works. People used to pray in the temple for solving their
problems. Anahita Fire Temple which has now only 8 columns left, was
brought up to the surface by a group of archaeologists from Iran and
Germany.
Soleiman Prison, 5km from the castle, has architectural works in stone and
clay that date back to the first millennium B.C. Legend has it that the
place used to be a prison for locking up demons on a mountaintop. There
used to be an inactive volcano on its top as well. The terrible prison was
about 100m high and used to discharge an unpleasant smell of gas.
Takht-e Soleiman has two entrance gates from the south and the north. An
archaeological team has been dispatched for the restoration of the ancient
palace by West Azarbaijan Cultural Heritage Department.
The team is currently focusing on the restoration of the monument, as well
as documentation of its artifacts, earthenware, and tile works. Most of
these recovered treasures will be on display at museums in the near
future. Over 1,200 artifacts have been discovered from Takht-e Soleiman
that have a great historical value for the country.
Lack of regular transportation services, as well as accommodation
facilities are among the major problems for many tourists visiting the
ancient complex. Local tourists likewise complain about their little
knowledge on the site because of improper advertising methods. This is
despite the fact that foreign tourists have more information about the
place than their local counterparts.
Governor general of Takab is convinced that the archaeological and
historical treasures in the region should be a good incentive for
attracting public and private investments on the industry of tourism in
this particular region.
Ali Mostafavi says that lack of information about the archaeological and
tourist sites is the main riddle for the industry, adding that foreign
tourists visit the region much more than their Iranian counterparts --
because they are much better informed and prepared. Over 1000 foreign
tourists visited Takht-e Soleiman last year.
With a population of 85 thousand inhabitants, Takab is located in the east
west of West Azarbaijan Province.
|